امارت باری

امارت باری (عربی: إمارة باری، ت. «Imārat Bārī») یک دولت اسلامی کوتاهمدت در آپولیا (در ایتالیای امروزی) بود که توسط بربرها اداره میشد.[۱] این امارت که از شهر باری در جنوب ایتالیا کنترل میشد، حدود سال ۸۴۷ میلادی، زمانی که منطقه از امپراتوری بیزانس گرفته شد، تأسیس شد، اما ۲۴ سال بعد،[۲] در سال ۸۷۱، به دست ارتش امپراتور کارولنژی لویی دوم افتاد.[۳] این امارت به عنوان تنها دولت مسلمانی که تاکنون در سرزمین اصلی ایتالیا تأسیس شده است، قابل توجه است:[۴] ۲۰۸
بنیاد
[ویرایش]باری اولین بار در اواخر سال ۸۴۰ یا اوایل سال ۸۴۱ هدف حملات اغلبیان قرار گرفت و برای مدت کوتاهی اشغال شد.[۵] به گفته بلاذری، باری در حدود سال ۸۴۷ توسط کالفون، مولای - شاید خدمتکار یا برده فراری - امیر اغلبیان آفریقا، از امپراتوری بیزانس فتح شد.[۶] کالفون (خلفون) احتمالاً از نژاد بربر و احتمالاً در اصل اهل امارت سیسیل بود. این فتح از نظر مسلمانان معاصر بیاهمیت تلقی میشد، زیرا توسط یک شخصیت فرعی و بدون حمایت هیچ دولت مسلمان دیگری انجام شده بود. با این حال، مفرغ بن سلام، جانشین کالفون، درخواستهایی را برای خلیفه عباسی متوکل در بغداد و همچنین برای فرماندار استان مصر خود فرستاد و خواستار به رسمیت شناختن این فتح با عنوان والی، فرمانداری که بر استانی از خلافت حکومت میکرد، شد که این عنوان به او اعطا شد.[۷] مُفرَج نفوذ مسلمانان را گسترش داد و قلمرو امارت را گسترش داد.
حکومت سودان
[ویرایش]سومین و آخرین امیر باری، ساودان (که با نام سولدان نیز شناخته میشود) بود، که حدود سال ۸۵۷ پس از قتل سلف خود، مُفرَغ، به قدرت رسید.[۸] او به سرزمینهای شاهزادهنشین لومبارد بنونتو حمله کرد و شاهزاده عادلخیس را مجبور به پرداخت خراج نمود. در سال ۸۶۴، او سرانجام نشان رسمی را که در ابتدا توسط مُفرَغ درخواست شده بود، به دست آورد. در اواسط دهه ۸۶۰، یک راهب فرانکی به نام برنارد و دو همراهش در سفری زیارتی به اورشلیم در باری توقف کردند. آنها با موفقیت از ساودان درخواست اماننامه در تمام طول مصر و سرزمین مقدس کردند. طبق سفرنامه برناردی، گزارش برنارد از این رویداد، باری، شهر ساراسنوروم، قبلاً متعلق به «بنونتانها» بود.[۹]
در وقایعنگاری عبری احیمعاز آمده است که ساودان، آخرین امیر باری،[۱۰] شهر را با خردمندی اداره میکرد و با دانشمند برجسته یهودی، ابو هارون، روابط خوبی داشت. با این حال، وقایعنگاریهای رهبانی مسیحی، این امیر را به عنوان nequissimus ac sceleratissimus به معنای «غیرممکنترین و شرورترین» به تصویر میکشند.[۱۱] مطمئناً حملات مسلمانان به مسیحیان (و یهودیان) در دوران سلطنت ساودان متوقف نشد. [ نیازمند منبع ] شواهدی مبنی بر تمدن پیشرفته در باری در این برهه وجود دارد. جوسوئه موسکا اظهار میکند که این امارت برای اقتصاد منطقه موهبتی بوده و در این مدت تجارت برده، تجارت شراب و تجارت سفال رونق داشته است.[۱۲][۱۳] در زمان ساودان، شهر باری با مسجد، کاخها و بناهای عمومی تزئین شده بود.
در سال ۸۵۹، لامبرت اول اسپولتو به جرارد، کنت مارسی، مایلپوتو، گستالد تلهزه و واندلبرت، گستالد بویانو پیوست تا از ورود مجدد ساودان به باری پس از لشکرکشی علیه کاپوآ و سرزمین لاورو جلوگیری کند. با وجود نبردی خونین، امیر با موفقیت وارد پایتخت خود شد.

امارت باری به اندازه کافی دوام آورد تا با همسایگان مسیحی خود وارد روابط شود.[۱۴] طبق کرونیکن سالرنیتانیوم، سفیران (legati) به سالرنو فرستاده میشدند و در کاخ اسقفی اقامت میکردند، که این امر باعث ناراحتی اسقف شد.[۱۵] باری همچنین به عنوان پناهگاهی برای حداقل یک رقیب سیاسی امپراتور کارولنژی لویی دوم، مردی از اسپولتو که در جریان یک شورش به آنجا گریخته بود، عمل میکرد.[۱۶]
پاییز
[ویرایش]
در سال ۸۶۵، لویی دوم، شاید تحت فشار کلیسا، که همیشه از وجود یک دولت مسلمان در میان ایتالیا ناراحت بود، با صدور فرمانی از مردان جنگجوی شمال ایتالیا خواست تا در بهار ۸۶۶ در لوسرا برای حمله به باری گرد هم آیند. از منابع معاصر مشخص نیست[۱۷] که آیا این نیرو هرگز به باری لشکرکشی کرده است یا خیر، اما در تابستان همان سال، امپراتور به همراه ملکه خود، انگلبرگا، در حال گشت و گذار در کامپانیا بود و از سوی شاهزادگان لمباردی - آدلخیس از بنونتو، گایفر از سالرنو و لندولف دوم از کاپوا - به شدت تشویق میشد تا دوباره به باری حمله کند.[۱۸]
تا بهار ۸۶۷ طول کشید تا لویی علیه امارت اقدام کند. او بلافاصله ماترا و اوریا را که اخیراً فتح کرده بود، محاصره کرد و اولی را به آتش کشید.[۱۹] اوریا قبل از فتح مسلمانان، منطقهای مرفه بود؛ بنابراین باربارا کروتز حدس میزند که ماترا در برابر لویی مقاومت میکرد در حالی که اوریا از او استقبال میکرد: بنابراین اولی ویران شد. این امر ممکن است ارتباطات بین باری و تارانتو، قطب دیگر قدرت مسلمانان در جنوب ایتالیا، را قطع کرده باشد.[۲۰] لویی پادگانی در کانوسا در مرز بین بنونتو و باری تأسیس کرد، اما تا مارس ۸۶۸ به اولی عقبنشینی کرد.[۲۱] احتمالاً در همین زمان بود که لویی با امپراتور جدید بیزانس، باسیل اول، وارد مذاکره شد. احتمالاً ازدواج بین ارمنگارد، دختر لویی، و کنستانتین، پسر ارشد باسیل، در ازای کمک دریایی بیزانس در تصرف باری مورد بحث قرار گرفت. کرونیکون سالرنیتانوم بهطور متناقضی ابتکار عمل چنین گفتگوهایی را به لویی و سپس به باسیل نسبت میدهد.[۲۲]
حمله مشترک برای اواخر تابستان ۸۶۹ برنامهریزی شده بود و لویی تا اواخر ژوئن در بنونتو در حال برنامهریزی بود. ناوگان بیزانس - اگر به سالنامه برتینیانی اعتماد کنیم، شامل چهارصد کشتی - تحت فرماندهی نیکتاس با این انتظار که لویی دخترش را فوراً تحویل دهد، وارد شد.[۲۳] او از انجام این کار خودداری کرد، بدون هیچ دلیل مشخصی، اما شاید به این دلیل که نیکتاس از به رسمیت شناختن عنوان امپراتوری او خودداری کرده بود، زیرا لویی بعداً در نامهای به «رفتار توهینآمیز» فرمانده اشاره میکند.[۲۴] با این حال، شاید ناوگان خیلی دیر و در پاییز رسیده باشد.[۲۵]
در سال ۸۷۰، مسلمانان باریوت حملات خود را افزایش دادند و تا آنجا پیش رفتند که شبه جزیره گارگانو از جمله پناهگاه مونته سنت آنجلو را ویران کردند. امپراتور لویی پاسخی ترتیب داد و با جنگیدن تا اعماق آپولیا و کالابریا پیش رفت، اما مراکز جمعیتی اصلی مانند باری یا تارانتو را دور زد. ظاهراً چند شهر از کنترل مسلمانان آزاد شدند و گروههای مختلف مسلمان که با آنها روبرو شدند، بهطور کلی شکست خوردند.[۲۶] احتمالاً با دلگرمی از این موفقیتها، لویی با نیروی زمینی فرانکها، ژرمنها و لومباردها و با کمک ناوگانی از اسکلاوینیها به باری حمله کرد.[۲۷] در فوریه ۸۷۱، ارگ سقوط کرد و ساودان اسیر و به زنجیر کشیده شد و به بنونتو برده شد.[۲۸] گزارش موجود در کتاب «اداره امپراتوری» کنستانتین پورفیروژنیتوس مبنی بر اینکه بیزانسیها نقش عمدهای در سقوط شهر داشتند، احتمالاً ساختگی است. در محاصره عرب باری (۸۶۸–۸۷۱) و دوماگوج با ناوگان راگوسا شرکت کردند که طبق گفته کنستانتین هفتم ، کرواتها و دیگر آرکونهای اسلاو را با کشتیهای خود به لونگوباردیا منتقل کردند.[۲۹]
فهرست امیران
[ویرایش]- کالفون (خلفون)، ۸۴۱- ح. 852
- مفرغ بن سلام، ح. 852 - ح. 857
- سودان (سودان)، ح. 857
منابع
[ویرایش]- ↑ Golvin, L. (1985-11-01), "Bari. (Émirat berbère du IXe siècle)", Encyclopédie berbère (به فرانسوی), Éditions Peeters: 1361–1365, ISBN 9782857445098, retrieved 2019-02-06
- ↑ Cotterell, Arthur (2017-08-15). The Near East: A Cultural History. Oxford University Press. ISBN 9781849049351.
- ↑ Allen James Fromherz (2016). Near West. Edinburgh University Press. p. 59. ISBN 978-1-4744-1007-6.
- ↑ Bondioli, L. M. (2018). "Chapter 23 Islamic Bari between the Aghlabids and the Two Empires". In The Aghlabids and Their Neighbors. Leiden, The Netherlands: Brill. https://doi.org/10.1163/9789004356047_024
- ↑ Kreutz, 25.
- ↑ Kreutz, 38.
- ↑ Kreutz, 38.
- ↑ Constantine VII Porphyrogenitus (1967) [948-952]. "29. Of Dalmatia and of the adjacent nations in it". De Administrando Imperio [On the Governance of the Empire] (PDF) (in Ancient Greek and English). Translated by Jenkins, R.J.H. Greek text edited by Gy. Moravcsik (New Revised ed.). Washington, DC: Dumbarton Oaks. pp. 127–135. ISBN 0-88402-021-5. Retrieved 28 August 2024.
- ↑ Kreutz, 39.
- ↑ Kreutz, 39.
- ↑ Kreutz, 39.
- ↑ Drew, 135.
- ↑ Kreuger, 761.
- ↑ Kreutz, 40.
- ↑ Kreutz, 39.
- ↑ Kreutz, 40.
- ↑ Kreutz, 40.
- ↑ Kreutz, 40.
- ↑ Kreutz, 41.
- ↑ Kreutz, 172, n26. The capture of the cities is referred to both in Erchempert and Lupus Protospatharius.
- ↑ Kreutz, 41.
- ↑ Kreutz, 42.
- ↑ Kreutz, 43.
- ↑ Kreutz, 44.
- ↑ Kreutz, 44.
- ↑ Kreutz, 45.
- ↑ Kreutz, 45.
- ↑ Kreutz, 173 n45
- ↑ Vedran Duančić; (2008) Hrvatska između Bizanta i Franačke (in Croatian) p. 17; [۱]
کتابشناسی
[ویرایش]منابع اولیه
[ویرایش]موارد زیر بهعنوان بخشی از منابع تاریخ لمبارد در انستیتوی تحقیق قرون وسطی موجود است:
همچنین به نامه امپراتور لویی دوم به امپراتور باسیل اول که در سال ۸۷۱ پس از تصرف باری نوشته شده و ترجمه انگلیسی آن موجود است، مراجعه کنید.